این سیاستهای آزادسازی، موجب فراهم شدن شرایط مساعد محیط کسب و کار و تجارت برای انجام پروژههای سرمایهگذاری چندملیتی[1] (MIPs) میشود که در آنها شرکتهای چندملیتی به مشارکت با شرکتهای چینی و یا سایر شرکتهای خارجی روی میآورند.
در این یادداشت، که در چند شماره ارائه خواهد شد، استراتژِیهای این شرکتهای چند ملیتی برای انجام پروژههای سرمایهگذاری چندملیتی در بخش پتروشیمی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. این بررسی با تمرکز بر رقابت جهانی و فضای تجاری داخل کشور صورت خواهد گرفت. بدین منظور تئوری رابطه عملکرد-استراتژی- محیطی (E-S-P) مدنظر قرار خواهد گرفت و سپس تلاش خواهد شد تا رابطه بین استراتژیهای شرکتهای چندملیتی و شرایط محیطی پویا تجزیه و تحلیل شود.
سپس رابطه بین استراتژِی و فضای تجاری تحت عنوان یک سیستم تصمیم دو جانبه تئوریزه خواهد شد و انتخابهای استراتژیک در یک رابطه خودافزا تبیین خواهند شد. این مقاله بر روی نقش شرکتهای چندملیتی در صنعت پتروشیمی چین تمرکز خواهد کرد و به مطالعه تاثیر فضای تجاری بر انتخابهای استراتژیک این شرکتها خواهد پرداخت. اینکه این شرکتهای چندملیتی شریک چینی داشته یا نداشته باشند تاثیری بر تحلیل ما نخواهد داشت. ذیل عنوان انتخابهای استراتژیک مباحثی همچون انتخاب مکان جغرافیایی، حوزه سرمایهگذاری با تمرکز بر زنجیره ارزش و نحوه ورود به صنعت مورد بحث و واکاوی قرار خواهند گرفت.
برای این منظور از اطلاعات موجود در یک راهنمای تجاری در مورد سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) در چین استفاده شده است که آمار 180 پروژه سرمایهگذاری چندملیتی در بخش پتروشیمی این کشور را در اختیار ما قرار میدهد. در این مطالعه عوامل متعددی که بر نااطمینانی فضای تجاری تاثیر می گذارند و انتخابهای استراتژیک این شرکتها را دستخوش تغییر میکنند نیز مورد واکاوی قرار خواهند گرفت.
ماهیت پروژههای سرمایهگذاری چندملیتی
صنعت پتروشیمی صنعتی است که میبایست قابلیتهای چند بخشی و چند ملیتی داشته باشد و این قابلیتها باید در قالب همکاریهای پروژهای نمود پیدا کند. سرمایهگذاری شرکتهای چندملیتی در تولید محصولات پتروشیمی معمولا با مطالعه امکان سنجی آغاز میشود، که این مطالعه منجر به ایجاد یک موسسه حقوقی میشود که بتواند پروژهها را انجام دهد.
این پروژهها ساختارهای اجرایی موقتی هستند که به منظور رسیدن به یک هدف مشخص آغاز شدهاند و نتیجه جستجوی همکاری افقی در یک سازمان هستند. پروژههای پیچیده ممکن است علاوه بر همکاریهای افقی شامل همکاریهای عمودی و تطبیق همه فعالیتها نیز بشوند، همچنین ممکن است سازمانها و موسسات مختلفی درگیر انجام یک پروژه خاص شوند.
این پروژهها میتوانند به اشکال مختلفی انجام شوند، زیرا این پروژهها زمینههای مختلفی داشته و اهداف متفاوتی را دنبال میکنند. پروژهها نتیجه اشکال مختلف همکاری بین شرکتها هستند، مانند ائتلاف استراتژیک، شراکت، مشارکت اقتصادی یا تشکیل کنسرسیوم با سایر سازمانها که در آن همه اعضا برای رسیدن به اهداف کنسرسیوم به صورت مشترک تلاش میکنند.
در دل این ائتلافها و مشارکتها هر یک از سازمانها اهداف استراتژیک خود را نیز دنبال میکنند، ضمن اینکه در جهت اهداف مشترک نیز گام بر میدارند. البته در این میان تضاد منافع هم ممکن است به وجود بیاید که در اغلب موارد با مذاکرات سیاسی و یک سری مبادلات حل و فصل میشوند.
در نتیجه مجموع پروژهها به عنوان یک تشکل شکننده در نظر گرفته میشوند که توسط معوقات قرارداد و توافقنامهها هدایت میشوند و از این رو مالکیت و کنترل یک پروژه به صورت مستقیم مزایای رقابتی جدی ایجاد نمیکنند.
ساختار یک پروژه شامل شرکتهای ناهمگن یا افراد مختلف، مشارکت کنندگان سازمانی یا حقوقی میشود که در یک زمینه با هم همکاری میکنند و بر هم تاثیر میگذارند. شرکتهای چند ملیتی توسط یک یا چند شرکت از ملیتهای مختلف تشکیل میشوند که در منابع شریک میشوند تا به یک هدف مشترک اقتصادی برسند. برخی از مثالهای مربوط به پروژههای سرمایهگذاری چندملیتی عبارتند از قراردادهای همه جانبه، پروژههای زیرساختی بین کشوری و اکتشاف مشترک.
پروژههای سرمایهگذاری چندملیتی موسساتی هستند که بر پایه قرارداد اداره میشوند و ممکن است مادهای در مورد مالکیت در آن وجود داشته یا نداشته باشد. بنابراین، ممکن است در توافقنامههای پیچیده حقوق کاملا برابر یا نابرابر برای طرفین در نظر گرفته شده باشد.
در ادبیات، قراردادها و بازار مکانیسمهای مدیریت موثر برای مبادلات مجزا در نظر گرفته میشوند. از سوی دیگر، هدف غائی اشکال سازمانی سلسله مراتبی تولید ثروت و جیرهبندی منابع تحت کنترل یک نفره است. در یک رابطه اشتراکی مانند شرکتهای چند ملیتی، تحت عنوان یک رابطه بلندمدت تجاری هدایت میشوند که نه توسط یک بازار محدود میشوند و نه توسط یک مکانیسم سلسله مراتبی کنترل میشوند.
هزینههای این روابط در شرکتهای چندملیتی میتواند از رفتار فرصتطلبانه شرکا یا شکست یک مذاکره در مورد رویکرد عمومی شراکت ناشی شود.
زنجیره ارزش صنعت پتروشیمی و تاثیر آن بر استراتژِهای پروژههای سرمایهگذاری چندملیتی در چین
توجه به زنجیره ارزش صنعت پتروشیمی، علاقه شدید دولت به توسعه این صنعت را نشان میدهد. این صنعت یک صنعت کلیدی است که گستره وسیعی از محصولات صنعتی- از نفت خام تا محصولات ترکیبی مصنوعی و کالاهای مصرفی- را در اختیار سایر بخشهای اقتصادی قرار میدهد (نمودار 1).
این صنعت یک صنعت سرمایهبر است که از فناوریهای پیچیدهای استفاده میکند. بزرگترین شرکتهای پتروشیمی چندملیتی دنیا، از سال 1990 عملیات سرمایهگذاری خود را در چین آغاز کرده و نشان دادهاند که تمایل بسیار زیادی برای گسترش فعالیتهای خود در این زمینه دارند، که هم قدرت بازاری آنها را افزایش میدهد و هم حوزه سرمایهگذاری آنها را گسترش میدهد.
شرکتهای چندملیتی دانش تکنولوژی بسیار پیشرفتهای دارند و از آخرین فناوریهای روز بهره میبرند، به خصوص در زمینههای خاص مربوط به تولید برخی از مواد شیمیایی حساس، مواد شیمیایی کاربردی و به ویژه مواد شیمیایی صنعتی.
صنعت پتروشیمی فعالیتهای متعدد با روابط بسیار پیچیده را شامل میشود. تعریف دقیق صنعت پتروشیمی بسیار سخت است و محدودیتهای بسیاری دارد زیرا عملیات آن بسیار پیچیده و تنوع محصولات تولیدی آن بسیار زیاد است.
نمودار 1 زنجیره ارزش اصلی صنعت پتروشیمی و ارتباط آن با سایر بخشهای صنعت را نشان میدهد.
تعداد اندکی از فرآوردهها حجم بسیار زیادی از محصولات را تولید میکنند. تقریبا نصف کل محصولات تولید شده صنعت پتروشیمی در جهان از نظر وزن به شکل پلاستیک و رزین هستند و این گروه گسترده به همراه انواع فیبرها و لاستیکهای مصنوعی تقریبا سه چهارم کل محصولات را تشکیل میدهند.
صنعت پتروشیمی در مقایسه با سایر صنایع از درجه ادغامپذیری عمدی بسیار بالاتری برخوردار است. با وجود اینکه ساختار بازار نهاده و محصولات بسیار شفاف هستند، اما در فناوریهای پردازش و تولید محصولات ابهامات بسیاری نهفته است.
هزینههای بسیار بالای پشتیبانی و حمل و نقل دلیل دیگری است که تمایل به ادغام عمودی در این صنعت را بیش از پیش تقویت میکند. روابط بسیار پیچیده زنجیره ارزش در صنعت پتروشیمی چین، پیچیدگی فضای صنعتی در این کشور را منعکس میکند، که به نوبه خود نشان دهنده فضای پیچیده کسب و کار در چین است.
بخشهای مختلف صنعت پتروشیمی را میتوان به این شکل طبقه بندی کرد: نفت خام، پالایش نفت و تولید مواد اولیه بخش پتروشیمی؛ و بخشهای پایین دستی صنعت پتروشیمی (شامل تعدادی از صنایع پردازش و تولید مانند لاستیک، پلاستیک، فیبر، رنگهای خوراکی و افزودنیها، محصولات شیمیایی کشاورزی و محصولات دارویی). (نمودار 1)
عمدهفروشی و خردهفروشی محصولات پتروشیمی و فرآوردههای نفتی نیز بخش جدیدی از زنجیره ارزش در چین را تشکیل میدهند. به طور کلی سیاستهای آزادسازی باعث تشویق ورود رقبای جدید در این صنعت شده است و به این ترتیب رقابت در هلدینگ بزرگ سینوپک (Sinopec) بسیار جدی شده است.
100 شرکت چند ملیتی فعال در چین از اروپا، آمریکا، ژاپن و کره در صنعت پتروشیمی این کشور سرمایهگذاری کردهاند و این سرمایه را در بخشهای مختلف این صنعت به کار گرفتهاند. بخش مهمی از سرمایهگذاری این شرکتها در بخشهایی صورت گرفته است که ارزش افزوده بسیار بالایی تولید میکنند؛ این بخشها عبارتند از مواد شیمیایی، پالایش نفت، فرآوری نفت پالایش شده، توزیع نفت و جایگاههای سوختگیری. شرکتهای خارجی در چین نه تنها در صنایع بالادستی و پایین دستی بلکه در صنایع میاندستی نیز سرمایهگذاری کردهاند. علاوه بر این، شرکتهای چند ملیتی در بخشهای توزیع، ذخیره و زیرساختها نیز سرمایهگذاری کردهاند.
[1] Multinational Investment Projects (MIPs)