قیمت مواد غذایی که در سطح بینالمللی تجارت میشوند از سال 2002، به ویژه از اواخر سال 2006 به بعد، به شدت افزایش یافته است. قیمت اقلام اساسی، مانند غلات و دانههای روغنی در دو سال گذشته تقریبا دو برابر شده است. افزایش قیمت کالاهای اساسی باعث شورش مردم در برخی از کشورها شده و همین امر باعث شده که مقامات دولتی در این کشورها سیاستهایی را برای کنترل شورشها وضع کنند، برخی از این سیاستها عبارتند از ممنوعیت صادرات مواد غذایی در چند کشور و وضع تعرفههای سنگین برای واردات مواد غذایی در سایر کشورها.
اقدامات سیاستی دولتها حاکی از نگرانی آنها در مورد تاثیر افزایش قیمت مواد غذایی بر روی مردم فقیر در کشورهای در حال توسعه است، زیرا فقرا، به طور متوسط، بیش از نیمی از درآمد خود را صرف خرید مواد غذایی میکنند. گفته میشود، در میان عواملی که بر افزایش قیمت مواد غذایی موثرند، یکی از دلایل مهم تولید محصولات بیوپایه است[1] (نمودار 1 را مشاهده کنید).
همانطور که در قسمتهای پیشین نیز اشاره شده بود، برای تولید بیوسوختهای نسل اولازبیوماس حاصل از مواد غذایی، مانند ذرت، نیشکر و غیره، استفاده میشده است. یک تحقیق در مورد تولید اتانول از ذرت پیشبینی کرده بود که به دلیل فشار تقاضا برای تولید سوخت از ذرت بر بازار این محصول بسیار زیاد شده است، و زمینهای زراعی که برای اولیدسویا و گندم استفاده میشدهاند تبدیل به زمین زراعی تولید ذرت شدهاند، ممکن است که قیمت ذرت، سویا و گندم به ترتیب 40 درصد، 20 درصد و 17 درصد افزایش یابد.[2]
نمودار 1- تغییر قیمت کالاها در اثر گسترش تولید بیوسوختها

بر همین اساس، از زمانی که زمینهای زراعی بیشتری در آمریکا به تولید اتانول از ذرت اختصاص مییابند، صادرات محصولات کشاورزی هم به شدت کاهش یافته است، بیشترین کاهش در صادرات ذرت و به میزان 62 صورت گرفته است. این تنها یکی از مثالهایی است که نشان میدهد چگونه تغییر کاربری زمینهای زراعی و افزایش تقاضا برای مواد غذایی در تولید نسل اول بیوسوختها بر عرضه مواد غذایی و قیمت آنها تاثیر گذاشته است. برای درک بهتر تاثیر صنعت تولید محصولات بیو بر روی منابع تولید مواد غذایی نیاز به یک مدل اقتصادی-کشاورزی جامع از تولید مواد غذایی و سوخت وجود دارد.
از آنجایی که انتظار میرود تقاضای جهانی برای مواد غذایی در 50 سال آینده دو برابر شود و پیشبینی میشود که تقاضا برای حمل و نقل حتی با سرعت بسیار بیشتری افزایش یابد، نیاز شدیدی به عرضه انرژیهای تجدیدپذیر احساس میشود تا بدین ترتیب صدمات محیط زیستی کاهش یافته و با عرضه مواد غذایی تقابلی ایجاد نشود.[3]
همانطور که پیشتر نیز توضیح داده شد، در حال حاضر بیشتر تمرکز بر روی تولید بیوسوختهای نسل دوم از مواد غذایی غیر خوراکی است تا بدین ترتیب فشار کمتری بر رابطه بین قیمت مواد غذایی خوراکی و تولید سوخت وارد شود.
ریسکهای مربوط به کیفیت
مهمتر از همه این موارد، کلیت دستورالعملهایی که بیوپالایشگاهها بر اساس آنها کار میکنند، در حال حاضر توسط مردم پذیرفته نشده است و موضع اکثر ان. جی. او ها نیز در این مورد مبهم است. علاوه بر این، برخی گزارهها مانند اینکه بیوپالایشگاهها تنوع اقلیمی را تهدید میکنند، به دلیل حضور شرکتهای بزرگ چندملیتی به جوامع روستایی آسیب وارد میکنند، شرایط نیروی کار را در جهت منفی تحت تاثیر قرار میدهند، از آب بیش از اندازه لازم استفاده میکنند یا بر عرضه مواد غذایی خوراکی تاثیر منفی میگذارند، نگرانی در این مورد را تشدید میکنند.همه این عوامل نشان دهنده ریسک کیفیت و ریسک تجاری برای شرکتهایی است که میخواهد در صنعت بیوپالایشگاهی سرمایهگذاری کنند.
قطع قانونی درختان
نااطمینانیهای بسیار زیادی در مورد انتشار آلایندهها در اثر قطع درختان وجود دارد، یک تحقیق جامع در این مورد نشان داده است که به ازای قطع هر یک درخت معادل 8 گیگا تن یا 8.096 تن دیاکسید کربن تولید میشود. این رقم تقریبا 18 درصد از کل انتشار کربن در سال 2004 است. عوامل اصلی قطع درختان جنگلی تقاضا برای زمین کشاورزی و بیوماسی بوده است که برای گرمایش و پخت و پز خانوارهای استفاده میشده است. اگر به جای سوختهای فسیلی از بیو سوختها استفاده شود، میزان تولید آلایندهها کاهش مییابد، البته مشروط به اینکه منبعی پایدار برای تولید بیوماس وجود داشته باشد.
در مقیاس جهانی، افزایش تقاضا برای زمینهای زراعی به منظور تولید مواد خوراکی و خوراکهای سوختی (200 تا 500 میلیون هکتار تا سال 2020) ادامه خواهد یافت و همین موضوع باعث میشود که نسبت بزرگتری از تغییر کاربری زمینهای زراعی به منظور تولید بیوماس مورد استفاده قرار گیرد. پیشبینی میشود که تقاضا برای زمینهای زراعی برای تولید بیوماس بین 56 و 166 میلیون هکتار باشد.
اگرچه در حال حاضر تولید بیوماس تنها 1 درصد از زمینهای زراعی را به خود اختصاص داده است اما تاثیرات نهایی آن ممکن است خیلی فراتر باشد، به ویژه در مناطق مشخص پر ریسک مانند مناطقی که انتشار کربن بسیار زیاد و بالاتر از حد استاندارد است. همچنین این موضوع ممکن است باعث از دست رفتن مناطق محافظت شده نیز بشود.[4]
دو مثال زیر نشان میدهد که چگونه قانونگذاری فعلی در مورد تولید بیوسوختها در کشورهای توسعه یافته – برای رسیدن به اهداف جدید در حوزه انرژی- بیش از آنکه منفعتی ایجاد کند باعث آسیب رساندن به محیط زیست میشود.
اتحادیه اروپا
گزارش موسسه کایلدر مورد اقتصاد جهانی حاکی از این است که،تحت مقررات فعلی اتحادیه اروپا، بیوسوختها تاثیر منفی بر تمرکز گازهای گلخانهای در جو دارند. استفاده از زمینهای زراعی برای تولید بیوماس به منظور تولید بیوسوختها باعث تغییر کاربری غیر مستقیم زمینهای زراعی در نقاط دیگر میشود.
در موارد افراطی، زمینهای جدیدی که کاربری آنها تغییر یافته است در مناطق استوایی واقع شدهاند. از آنجایی که این تغییر کاربری میتواند باعث انتشار مقادیر قابل توجهی از گازهای گلخانهای شود، استفاده از بیوسوختها نیز کمک چندانی به حفظ محیط زیست نخواهد کرد.[5]
ضررویات فعلی رشد پایدار اتحادیه اروپا برای تولید بیوسوختهاانگیزههای بسیاری را برای حداقل کردن میزان تغییر کاربری مستقیم زمینهای زراعی ایجاد میکند و نتایج اقلیمی و اکولوژیکی بسیاری را به وجود میآورند، اما باید توجه داشت که این ضروریات باعث تغییر کاربری غیر مستقیم زمینهای زراعی میشوند.
بنابراین، بر اساس گزارشهای مختلف، هدف اتحادیه اروپا برای تضمین تامین 10 درصد از بنزین و گازوئیل مصرفی از منابع تجدیدپذیر تا سال 2020 راه موثری برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای نیست. تیمی از محققان بریتانیایی بر این باورند که جنگل کاری مجدد و حفاظت از محیط زیست بومی راه بسیار معقول و موثرتری خواهد بود. این جنگلها در مقایسه با تولید بیوسوختهامیتوانند تا نه برابر دیاکسید کربن بیشتری را جذب کنند.[6]
ایالات متحده آمریکا
نامه تذکرآمیز باراک اوباما، رییس جمهور ایالات متحده آمریکا، در مورد استانداردهای کارایی سوخت باعث افزایش تولید داخلی بیوسوختها شد و بدین ترتیب مشاغل بیشتری ایجاد شدند. کمیتهای که به دستور رییس جمهور در مورد این موضوع کار میکرد پیشنهاد کرد که سرمایهگذاری برای تولید بیوسوختهایی همچون اتانول افزایش یابد، وگرنه ايالات متحده آمریکا به اهداف مربوط به انرژیهای تجدیدپذیر نخواهد شد.[7]
اگرچه صنعت بیوسوخت نگران این موضوع است که دستگاههای اجرایی اوباما خیلی سریع از تولید اتانول، که بیشتر با استفاده از ذرت تولید میشود، به تکنیکهای پیچیده با استفاده از هیزم و یا سایر منابع تولید بیوماس روی میآورند. منتقدان این طرح معتقدند که تمرکز مجدد بر روی تولید بیوسوختها باعث قطع درختان میشود تا زمین مورد نیاز برای تولید محصولات بیوماس در ایالات متحده آمریکا یا در سایر کشورها تامین شود.
قطع درختان به دلیل افزایش تقاضا برای بیوسوختها ارتباط بسیار نزدیکی با تغییر کاربری زمینهای زراعی دارد که قبلا توضیح داده شد. اما مثالهای بالا نشان میدهد که ممکن است سیاستگذاران با هدفگذاریهای غیر قابل دستیابی در مورد تولید محصولات بیو اشتباهات جبران ناپذیری را مرتکب میشوند. اگرچه این اهداف به نفع بیوپالایشگاهها و اقتصاد بیو هستند، اما آنها مسایل محیط زیستی را در نظر نمیگیرند. در بسیاری از شرایط این انگیزه وجود دارد که به نام کاهش انتشار آلایندهها درختان قطع شوند.
[1]Mitchell, D., A Note on Rising Food Prices, in Policy Research Working Paper. 2008, The World Bank.
[2]Searchinger, T., et al., Use of U.S. Croplands for Biofuels Increases Greenhouse Gases Through Emissions from Land-Use Change. Science, 2008. 319(5867): p. 1238-1240.
[3]Hill, J., et al., Environmental, economic, and energetic costs and benefits of biodiesel and ethanol biofuels. Proceedings of the National Academy of Sciences of the United States of America, 2006. 103(30): p. 11206- 11210. and Inderwildi, O.R. and D.A. King, Quo vadis biofuels? Energy & Environmental Science, 2009. 2(4): p. 343-346.
[4]Gallagher, E., The Gallagher Review of the indirect effects of biofuels production. The Renewable Fuels Agency, 2008.
[5]Kiel Institute for the World Economy, Germany.
[6]Righelato, R.S., D V., Carbon Mitigation by Biofuels or by Saving and Restoring Forests? Science, 2007. 317.
[7]U.S. Department of Energy.