شرکت های پتروشیمی در چند سال اخیر در مسیر بهبود قرار داشته اند، اما روندهایی که بن مایه عملکرد این شرکت ها را تشکیل می دهند در حال تغییر هستند. شرکت های پتروشیمی در مسیر حرکت به سوی قلمرو جدید باید به دقت نقاط قوت خود را در نظر بگیرند.
در طول دهه اخیر هر گاه که عملکرد بازارهای سرمایه در صنعت پتروشیمی مورد بررسی قرار گرفته اند، یک تصویر بسیار مشابه در جلوی دیدگان ما قرار گرفته است. صنعت پتروشیمی در بلندمدت، بر اساس کل بازدهی سهامداران، نه تنها کل بازار را پشت سر گذاشته است بلکه نسبت به صنایع مشتری خود و نیز عرضه کنندگان مواد اولیه نیز وضعیت بسیار بهتری داشته است. [1]
در بین بخش های مختلف صنعت پتروشیمی، زیر بخش های کالاها و تولیدات تخصصی عملکرد یکسانی دارند، در حالی که شرکت هایی که محصولات متنوعی تولید می کنند تقریبا دنباله رو این صنایع بوده اند. نوسانات زیادی در طول زمان در این زمینه وجود داشته است، و عملکرد بازیگران پتروشیمی بیشتر تحت تاثیر اختلاف نفتا و اتان و نیز چرخه کالاها قرار داشته است، در حالی که بازیگران صنایع تولیدی محصولات تخصصی بیشتر تحت تاثیر رشد بازار مصرف نهایی و فعالیت های خرید و فروش و ادغام بوده اند، اما این نوسانات باعث نشده است که تصویر روشن کلی تغییر چندانی کند.
انگیزه پشت این عملکرد توانایی صنعت پتروشیمی برای افزایش چشمگیر درآمدها بر اساس درآمد کل و سرمایه درگیر شده است که با نرخ نسبتا کمتری رشد کرده است، نرخی که تقریبا نزدیک به نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در سطح جهان است. این توانایی تحت تاثیر این عوامل قرار گرفته است.
اولا، بهره وری صنعت پتروشیمی در طول زمان افزایش یافته است و نماد آن افزایش مداوم سودآوری در این صنعت بوده است، برخلاف بسیاری از صنایع که میزان بهره وری در آنها افزایش یافته است ولی در ازای آن سودآوری به شدت کاهش یافته است. اما چگونه صنعت پتروشیمی به چنین موفقیتی دست یافته است؟
اگر یک نگاه کلی به این صنعت بیندازیم به نظر می رسد که این صنعت تکه تکه شده است، اما بازسازی ساختاری پورتفو در طول دو دهه گذشته باعث شده است که صنعتی با ساختار متمرکز در بسیاری از بخش ها ایجاد شود. این امر شرکت های پتروشیمی را در موقعیت چانه زنی ممتازی در مواجهه با مشتریان و عرضه کنندگان قرار داده است.
ثانیا، صنعت پتروشیمی به طور قابل توجهی در طول دو دهه اخیر از رشد اقتصادی چین منتفع شده است. ظرفیت تولید چین نمی تواند در کوتاه مدت به نحوی افزایش پیدا کند که بتواند تقاضای داخلی خود را تامین کند، بنابراین بخشی از نیازهای پتروشیمیایی این کشور باید از طریق واردات تامین شود. این امر باعث شده است که بازیگران اروپای غربی و آمریکای شمالی رشد کنند در حالی که بازارهای داخلی این کشورها تقریبا در رکود قرار دارند.
نهایتا، نکته ای که حتما باید به آن توجه کنیم این است که صنعت پتروشیمی به طور ذاتی مدل کسب و کار معقولی دارد: محصولات تولیدی این صنعت در واقع «جهان همه چیزی» را میسر می کند. تقریبا هر چیزی که ما روی آن دست بگذاریم، از ساختمان هایی که در آنها زندگی می کنیم، غذایی که می خوریم و مراقبت های بهداشتی که دریافت می کنیم، به نوعی به صنعت پتروشیمی وابسته است و بدون آن تولید هیچ یک مقدور نخواهد بود. بنابراین جایگاه این صنعت به گونه ای است که می تواند از محل روندهای گوناگون تولید سود و منفعت کند، از پایداری تا تحرک الکترونیکی، از افزایش تقاضای مصرفی برای کالاها تا تغییرات عمده در رفتار مصرف کنندگان.
در کنار این موضوعات اساسی و مهم، برخی توسعه های مثبت نیز باعث شده است که برخی از زیربخش های این صنعت منتفع شوند، و همین امر عملکرد کلی بازارهای سرمایه مرتبط با صنعت را نیز تحت تاثیر قرار داده است. مهم ترین این توسعه ها عبارتند از کشف ذخایر جدید گاز طبیعی در خاورمیانه و کشف منابع جدید گاز شیل در آمریکای شمالی، و روند افزایشی قیمت کالاهای کشاورزی از سال 2000 تا سال 2013.
آیا زمان تغییر فرا رسیده است؟
اما هر لحظه ممکن است این دوره طلایی به پایان برسد، برخی از شاخص های اصلی در چند سال اخیر دستخوش تغییر شده اند. در حالی که عملکرد 15 ساله صنعت پتروشیمی کماکان بسیار خوب به نظر می رسد، اما اگر به پنج سال گذشته نگاه کنیم تصویر چندان جذابی نمی بینیم: نه تنها از سال 2011 محصولات پتروشیمی از لحاظ عملکرد بازدهی کل سهامداران از شاخص کل بازار سهام عقب مانده اند، بلکه عملکرد بازدهی سرمایه به کار گرفته شده در صنعت نیز ثابت مانده است و حتی در بعضی زیربخش ها کاهش یافته است.
این عملکرد مالی ضعیف نشان دهنده این است که تغییرات مهمی در بنیان های صنعت پتروشیمی رخ داده است. اولا، برای این صنعت بسیار سخت شده است که سودآوری ناشی از بهبود بهره وری خود را برای همیشه حفظ کند. با این وجود این اتفاقا دقیقا زمانی رخ می دهد که علم تجزیه و تحلیل پیشرفته و رویکردهای دیجیتالی در حال ایجاد موج جدیدی از فرصت ها برای افزایش سرعت سودآوری ناشی از بهره وری هستند. چرا صنعت با چنین گرفتاری هایی مواجه شده است؟ شواهدی وجود دارد که یکی از بن مایه های عملکر صنعت –ساختار متمرکز صنعت- در حال تضعیف است. این ضعف چگونه نمود بیرونی یافته است؟ به نظر می رسد که سطح رقابت پذیری در برخی از بخش ها به شدت در حال افزایش است، زیرا تعداد ورودی های جدید به صنعت، که اکثرا چینی هستند، در حال افزایش است و همین امر باعث شده است که مازاد ظرفیت در بسیاری از حوزه های تولید محصول روند صعودی داشته باشد.
عامل دوم کاهش رشد تقاضای جهانی است. نرخ رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) در چین کاهش پیدا کرده است و احتمال دارد که در آینده باز هم افول کند. نکته مهم تر این است که سرانه مصرف مواد شیمیایی و محصولات پتروشیمی به حداکثر خود بسیار نزدیک شده است، جایی که روندی معکوس روند رشد تولید ناخالص داخلی را طی خواهد کرد و پیش بینی شده است که از نرخ رشد آتی نیز عقب بماند.
چین از مرحله سرمایه گذاری عبور کرده است –زیرساخت های لازم در سراسر کشور ساخته شده است و این در حالی است که اکثریت جمعیت این کشور نیز خانه های خود را بازسازی کرده اند، کالاهای مصرفی بادوام خریداری کرده اند، اتومبیل لوکس و سایر نیازهای خود را تامین کرده اند- و به مرحله ای رسیده است که ویژگی اصلی آن توسعه بخش خدمات و «بهبود امکانات» است، که در آن تقاضای محصولات پتروشیمی به نسبت بسیار کمتر از مراحل قبلی است. ماشین کلاس متوسطی که یک خریدار چینی خریده است در مقایسه با یک مدل کلاس پایین لزوما به پلیمر کمتری نیاز ندارد، اما نکته این است که کلا تقاضا برای خرید خودرو کمتر شده است.
اگر بخواهیم در سطح جهانی ارزیابی کنیم، برآورد ما این است که نرخ رشد تولید محصولات پتروشیمی در حدود 6/3 درصد بوده است، و انتظار می رود که این نرخ در طول ده سال آینده به میزان 5/0 و 0/2 صدم درصد کاهش یابد، که این میزان کاهش بستگی به رشد تولید ناخالص داخلی منطقه ای دارد.
برای صنعتی که ظرفیت تولید آن به صورت سالانه در حدود 1 تا 2 درصد رشد خواهد کرد، این به معنی یک تغییر بسیار بزرگ خواهد بود. بقیه بخش ها نیز ممکن است با کاهش مشابهی در نرخ رشد خود مواجه شوند –اگرچه انتظار می رود که تقاضای کلی محصولات پتروشیمی با نرخی بالاتر از نرخ رشد تولید ناخالص داخلی افزایش یابد. به عنوان مثال، در صنعت تولید محصولات شیمیایی- کشاورزی تغییر در رژیم غذایی و نیز پتانسیل اثرگذاری بر روی ذخایر متعدد بهره وری در زنجیره غذایی موجود می تواند تقاضای کلی محصولات پتروشیمی را تحت تاثیر قرار دهد.
[1]Based on analysis of performance back to 2000. See Bing Cao, Obi Ezekoye, and
Michael Glaschke, “Chemicals and capital markets: Still a strong performer,” McKinsey on Chemicals, July 2016.