یکی از باورهای سنتی در صنعت پتروشیمی این است که افزایش سرمایه گذاری در صنایع پایین دستی و تخصصیتر کردن تولیدات یکی از راه های مطمئن برای حل چالش های مربوط به رشد و ایجاد ارزش در این صنعت است. اما نمی شود به این موضوع خوش بین بود چون واژه تخصص گرایی بسیار کلی است و ضمنا به خوبی هم تعریف نشده است بنابراین نمی توان در مورد آن با قطعیت سخن گفت. بنابراین نوآوری ها برای توسعه تولید کالاهای تخصصی جدید یک تیغ دولبه است. به جز نوآوری در حمایت از تولید محصولات جدید به سختی بتوان یک ماده شیمیایی بسیار خاص و منحصر به فرد را نام برد که در ده سال اخیر کشف شده باشد. حتی در زمینه توسعه کاربردها، بخش هایی که در آنها مصرف کنندگان حاضرند برای راه حل های کارگشا پول بپردازند توسعه چندانی نیافته اند، زیرا بازارهایی که با بالاترین نرخ رشد مواجه بوده اند (یعنی چین و هند) تنها تمایل داشته اند که چند گونه محدود از محصولات را تولید و تقاضا کنند. با این وجود، حتی اگر فرض کنیم که توسعه کاربردهای محصولات پتروشیمی به خوبی صورت گرفته باشد، تنها بخش کوچکی از زیان صنایع بالادستی جبران خواهد شد.
البته ممکن است که نوآوری های دیجیتالی این روند را تسریع بخشد؛ افزایش استفاده از تجارت الکترونیکی که توسط توزیع کنندگان یا پلتفورمهایی مانند علی بابا حتی می تواند این کاربردها را در شرکت هایی که به صورت تخصصی کالا تولید می کنند یا خدمات خاصی را پیشنهاد می دهند سرعت بخشد. در حوزه های مشخصی مانند مواد شیمیایی کشاورزی، که بیشتر یک فضای کسب و کار به مشتری (B2C) دارند، ممکن است مانند خیلی دیگر از فضاهای مبتنی بر مشتری دچار اختلال شوند.
شک و تردید ما در خصوص تخصص گرایی توسط تحقیقات مختلف نیز تایید شده است، که نشان می دهد که سودآوری بخشی اکنون به میزان زیادی وابسته به ساختار صنعت (در واقع، تعداد بازیکنان) است تا محتوای فناوری پیشنهادات شرکت. اما ساختار صنعت به سرعت تغییر می کند، زیرا تعداد زیادیبازیکنجدید، به خصوص بازیکنان چینی، وارد بازی می شوند.
ضمنا، اهمیت زمین بازی جهانی دوباره در حال کاهش است و بنابراین به طور بالقوه مسیر رشد دیگری را از بین می برد. به لحاظ تاریخی تولید شیمیایی تمایل به محلی بودن دارد- یعنی در منطقه ای مصرف شود که تولید می شود. اما در ده سال گذشته، این الگو تغییر یافته است: عدم تعادل قابل ملاحظه ای در قیمت مواد اولیه (هزینه رشته و گاز شیل در برابر نفت)، هزینه های نیروی کار (چین در مقابل اقتصادهای توسعه یافته) و یا فقط عدم تقارن منطقهای در عرضه و تقاضا (رشد چین) موجب بین المللی شدن صنعت پتروشیمی و فرصت های رشد مرتبط برای بسیاری از بازیکنان این صنعت شد. با این حال، با توجه به این که قیمت نفت به پاییین ترین سطح از سال 2014 رسیده و هزینه های نیروی کار چین افزایش یافته است، این پیش بینی که این پیشرفت در سال های آینده ممکن است معکوس شود پر بیراه نیست.
همانطور که اگر همه این تغییرات برای مقابله با شرایط صنعت پتروشیمی کافی نباشد، صنعت پتروشیمی جهانی نیز باید این مهم را درنظر بگیرد که باید در محیطی عمل کندکه به طور فزاینده ای به سمت ملی گرایی در حرکت است. سیاست های تجاری و سرمایه گذاری تعدادی از کشورهای نوظهور همیشه تا حدی حمایتی بوده اند (و شاید حتی اخیرا بیشتر هم به سمت حمایتی شدن پیش رفته باشند) و به نظر می رسد که دولت اخیر ایالات متحده نیز رفتار مشابهی را در پیش گرفته است. با توجه به برگزیت و سایر تحولات در اروپا، این منطقه نیز روند مشابهی را آغاز کرده است.
به موازات این تجدید حیات ناسیونالیسم، شرکت های دولتی (SOEs) سهم بیشتری را در صنعت به دست می آورند. سهم این شرکت ها در دهه های 1980 و 1990 به شدت کاهش یافته بود، هنگامی که بسیاری از دولت ها سهام خود را در شرکت های ملی نفت فروختند، بسیاری از این شرکت ها نیز شرکت های پتروشیمی بودند. با توسعه چین و دیگر کشورهای در حال توسعه، این روند تغییر یافته است. با این وجود، شرکت های دولتی اغلب با استانداردهای مختلف نسبت به بازیکنان خصوصی و ذکر شده -به لحاظ مالی، استراتژیک و غیرهپاسخگوتر هستند. اگر بخواهیم از نظر توسعه فناوری های جدید آنها را با شرکت های تجاری هستند مقایسه کنیم، وضعیت بسیار بهتری دارند.
این بحث بدون اشاره به موضوع چرخه های اقتصادی تکمیل نخواهد شد. این موضوع به طور خاص بیشتر در مورد صنعت پلاستیک مطرح است اما از آنجایی که پلاستیک ها پرمصرف ترین محصولات پتروشیمی هستند، تاثیر این چرخه ها بر کل صنعت پتروشیمی نیز مهم و قابل بررسی است. برآور ما این است که تقریبا دوسوم پلاستیک های مصرفی به محیط زیست برمی گردند. از آنجایی که ضایعات پلاستیکی برای تجزیه به زمان بسیار زیادی نیاز دارند در طبیعت جمع می شوند و آسیب های جدی و غیر قابل جبرانی به محیط زیست وارد می کنند. از این رو بعید نیست که صنعت پتروشیمی موظف شود تا برنامه جامع و مانعی برای بازیافت محصولات پلاستیکی و نیز کاهش تقاضای این نوع محصولات ارائه کند. با توجه به این پیش بینی شده است که برای سال های آتی نرخ رشد صنعت حتی بسیار کمتر هم شود، این نوع مقررات می توانند به طور بالقوه باعث شوند که نه تنها محصولاتی که به طور سنتی تولید می شوند رشد کمتری داشته باشند بلکه حتی ممکن است تولید آنها متوقف شود.
اگر تنها یکی از این اتفاقات رخ دهد و باعث شود که سکان صنعت پتروشیمی در جهتی متفاوت قرار گیرد، این صنعت دهه ای را در پیش خواهد داشت که بسیار متفاوت، و حتی سخت تر، از دهه گذشته بوده است. اما کاربردهای چنین پیش بینی برای صنعت پتروشیمی چیست و این صنعت باید چه تمهیداتی بیندیشد که بتواند این دهه سخت را پشت سر بگذراند؟
اولین راهکار این است که همه بازیکنان صنعت پتروشیمی باید نسبت به همه وقایعی که ممکن است در دهه جاری در مقابل آنها قرار گیرد، مطلع باشند. این امر هم محقق نخواهد شد جر با تحقیق کافی و وافی در مورد متغیرهای اثرگذار بر صنعت پتروشیمی که برای این موضوع نیز باید به تجهیز تیم های تحقیقاتی در حوزه پتروشیمی فکر کرد.
ثانیا همه شرکت های پتروشیمی به منظور مصون ماندن از اثرات منفی احتمالی در دهه پیش رو باید در سطوح مختلف و افق های زمانی مختلف برنامه ریزی کنند. یعنی باید بدانند که در ده سال آینده کجا خواهد بود، چه محصولاتی را و به چه میزان تولید خواهند کرد، از چه فناوری های و ماشین آلاتی باید استفاده کنند، ظرفیت تولید محصولات مختلف خود را چگونه تغییر دهند، و برای همه این برنامه ها سه افق زمانی در نظر بگیرند. به این شکل که برای هر یک از پرسش های فوق سه پاسخ کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت داشته باشند و برای هر یک از این افق های زمانی استراتژی های مشخص و کاربردی تعریف کنند.
به این ترتیب، شرکت های پتروشیمی می توانند آسیب ناشی از تغییرات منفی را بر کسب و کار خود به حداقل برسانند. به منظور کسب اطلاعات بیشتر در زمینه برنامه ریزی و تعیین استراتژِی و پیش بینی آینده صنعت پتروشیمی می توانید با نویسنده مقاله از طریق زیر ارتباط برقرار کنید.
سمیه مردانه، دکتری اقتصاد پولی و نفت- تحلیل گر ارشد بازار و صنعت پتروشیمی
s.mardaneh.sbu@gmail.com