در حوزه های خاص، مانند مواد شیمیایی مورد استفاده در کشاورزی، که بیشتر ویژگی B2C دارند، پلتفورم های اینترنتی ممکن است مانند اسیر فضاهای مصرفی که مشاهده کرده ایم، تبدیل به عاملی مخرب شوند. شک و تردید ما در مورد مواد شیمیایی تخصصی توسط تحقیقاتی که ما انجام داده ایم تقویت شده است، نتایج این تحقیقات نشان می دهد که سودآوری این بخش همین حالا هم بیشتر وابسته به ساختار صنعت (به طور موثر، تعداد بازیگران) است تا محتوای فناوری که شرکت ها ارائه می دهند.
اما نکته مهم این است که ساختار صنعت به سرعت در حال تغییر است ، به ویژه ساختار صنعت پتروشیمی چین زیرا تعداد زیادی بازیگران جدید در حال ورود به صحنه بازی هستند.همچنین، زمینه بازی جهانی باز هم در حال تغییر و تحول است، و بنابراین به طور بالقوه سایر زمین های بازی را تحت تاثیر قرار می دهد.
تولید محصولات پتروشیمی معمولا به سوی تولید محلی است در منطقه ای که مصرف می شود تولید می شود. اما در ده سال دیده شده است که از این الگو فاصله گرفته است: عدم توازن های چشمگیر در قیمت مواد اولیه (هزینه استاندارد و گاز شیل در مقابل نفت خام)، هزینه نیروی کار (چین در مقابل اقتصادهای توسعه یافته)، یا تنها عدم تطابق منطقه ای در عرضه و تقاضا (رشد اقتصادی چین) باعث شده است که روند بین المللی سازی صنعت پتروشیمی و فرصت های مربوط به رشد اقتصادی برای بسیاری از بازیگران تقویت شود.
اگرچه، با توجه به روند تغییرات قیمت نفت خام که از سال 2014 تاکنون روند نزولی داشته است (که افزایش های اخیر هم چندان نتوانسته است تغییری در آن ایجاد کند) و افزایش هزینه های نیروی کار در چین، عادلانه است که نسبت به روند معکوس توسعه در سال های آتی مشکوک شویم.
ممکن است که این تغییرات برای تاثیرگذاری چندان کافی نباشد، صنعت پتروشیمی جهانی نیز به این نتیجه رسیده است که همه شرکت ها در فضایی باید فعالیت کنند که بیشتر در فضای ملی هستند تا جهانی.
سیاست های تجارت و سرمایه گذاری تعدادی از کشورهای دارای بازارهای نوظهور همیشه تا حدی حمایتی بوده اند (حتی ممکن است که همین اخیرا بیشتر هم حمایتی شده باشند)، و به نظر می رسد که دولت فعلی ایالات متحده آمریکا نیز تمایلات مشابهی داشته باشد. همین طور که برگزیت و سایر تغییر و تحولات در حال رخ دادن است، می توان روند مشابهی را در اروپا نیز مشاهده کرد.
همزمان با تجدید حیات ملی گرایی، موسسات و سازمان های دولتی (SOEs) سهم خود را در صنعت پتروشیمی افزایش می دهند.
سهم بنگاه های دولتی در دهه های 1980 و 1990 به شدت کاهش یافته بود، در آن زمان بسیاری از دولت ها سهام خود را در شرکت های ملی نفت فروختند، و بسیاری از این شرکت های فعالیت عمده شان فعالیت پتروشیمی بود. با ظهور چین و بقیه کشورهای در حال توسعه این روند معکوس شد.
اگرچه موسسات و سازمان های دولتی غالبا با استانداردهای بسیار متفاوتی نسبتا به شرکت های خصوصی چه از نظر مالی و چه از نظر استراتژی مورد استفاده و بقیه موارد اداره می شوند. همچنین این شرکت ها جیب های بسیار پرپولی دارند که قابل مقایسه با شرکت های خصوصی نیستند، که البته وقتی نوبت به توسعه فناوری های جدید می رسد حرفی برای گفتن ندارند.
این بحث بدون اشاره به نظریه چرخه های اقتصادی کامل نخواهد بود. این موضوع مخصوصا در مورد صنعت پلاستیک صحت دارد، اما از آنجایی که صنعت پلاستیک بیشتر محصولات پتروشیمی را در روند تولید خود مورد استفاده قرار می دهد، بنابراین به طور بالقوه پتانسیل دارد که کل صنعت را تحت تاثیر قرار بدهد.
تخمین زده شده است که تقریبا دوسوم از کل پلاستیک های تولید شده مجددا به محیط زیست بر می گردند. از آنجایی که ضایعات پلاستیکی بسیار کند تجزیه می شوند، روی هم انباشته می شوند، و بعید نیست که صنعت پتروشیمی از سوی مشتریان خود تحت فشار قرار بگیرد تا مقررات و قوانین جدیدی را در مورد بازیافت محصولات پلاستیکی و کاهش تقاضا برای آنها وضع کند.
با توجه به روند رو به کاهش رشدی که برای این صنعت پیش بینی شده است، همانگونه که قبلا نیز به آن اشاره شده است، این مقررات می تواند به طور بالقوه به سناریویی منجر شود که در آن نیازی به موادی که به طور سنتی تولید می شوند وجود ندارد و روند رشد تولید این کالاها نه تنها می تواند متوقف شود بلکه حتی (البته نه در کوتاه مدت) می تواند به شدت کاهش یابد.
حتی اگر بخشی از این تغییرات رخ دهد، صنعت پتروشیمی با دهه ای بسیار متفاوت و بلکه بسیار سخت تر از دهه قبل مواجه خواهد شد. اما فایده دانستن این موضوع چیست و چه کاری می توان برای این صنعت انجام داد؟
به سمت دنیایی جدید
اولین مفهوم و شاید مهم ترین آنها این است که با نرخ های رشدی که تنها اندکی بالاتر از نرخ رشد ظرفیت تولید افزایش می یابند، تقاضای کمتری برای ساختن جدید وجود خواهد داشت.
بیشتر این سرمایه گذاری ها، یا جایگزین دارایی های موجود خواهند شد یا باعث خواهند شد که برخی از آنها به صورت کامل از رده خارج شوند. به عنوان مثال، کراکرهای جدید در آمریکای شمالی بازارهای آسیا را هدف قرار خواهند داد و با صادرات تولیدکنندگان خاورمیانه رقابت خواهند کرد.
در نتیجه این اتفاق ممکن است که صادرات خاورمیانه به اروپا افزایش یابد، و همین امر در میان مدت باعث افزایش فشار بر روی بازیگران صنعت پتروشیمی در اروپا خواهد شد.
اگرچه با وجود محیط فعلی که در آن سودآوری شرکت های پتروشیمی اروپا به حداکثر خود رسیده است، بروز چنین رخدادی بسیار بعید به نظر می رسد، اما دوران خوب برای همیشه تداوم نخواهند داشت و نیاز به بسته شدن ممکن است که هر زمانی مجددا به وجود آید.
به طور کلی در سراسر صنعت، ممکن است که همه شرکت ها در اقصی نقاط دنیا مجبور به بازسازی ساختاری شوند و ممکن است که شاهد این باشیم که همه بازیگران این صنعت به نوعی به دنبال کاهش هزینه های خود و افزایش صرفه های اقتصادی هستند.
تنها استثنا ممکن است هند که همه معیارها حاکی از این هستند که رشد محلی به افزایش خود ادامه خواهد داد، البته از یک سطح بسیار پایین و چین باشند. اما این روزها بسیاری از حوزه های بازار پتروشیمی چین با مازاد عرضه مواجه هستند. بحث ما این است که عرضه چین نیاز به ثبات گسترده و مداوم است.
به طور همزمان باید به یاد داشته باشیم که تغییر اساسی مرکزیت صنعت پتروشیمی به آسیا بالاخره روزی به وقوع خواهد پیوست.
به همان اندازه که بازیگران غربی خود را برای این واقعه آماده کرده اند، اما هنوز هم بسیاری از آنها نمی دانند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است و این چه مفهومی برای کسب و کار آنها خواهد داشت و تغییرات ایجاد شده همه شرکت هایی که در حال حاضر مرکز ماجرا هستند به حاشیه رانده خواهند شد.
بنابراین بهترین توصیه برای فعالان بازار که می خواهند سهم خود را از دست ندهند این است که رابطه خود را با چینی ها به نحوی تنظیم کنند که بتوانند در آینده سهم خود را در بازار حفظ کنند.