از دیرباز همواره نوآوری به عنوان زیربنای رشد و سودآوری در شرکت های پتروشیمی بوده است، ضمن اینکه یکی از پیش نیازهای اصلی برای بهبود عملکرد سازمان است. اگرچه، تجاری سازی محصولات در بخش هایی از صنعت باعث تضعیف انگیزه شرکت ها و سرمایه گذاران در نوآوری شده است، و بسیاری از آنها اغلب نمی توانند رابطه شفافی بین هزینه های تحقیق و توسعه و بازدهی های احتمالی آن پیدا کنند. در این مقاله سعی شده است با نگاهی جدید به داده های مربوط به نوآوری نشان داده شود که در حالی که اکثر نوآوری ها در صنعت پتروشیمی کماکان سودآور هستند، و میزان سودآوری آنها به اندازه معقولی بیشتر از هزینه سرمایه گذاری است، نوسانات بسیاری در نتایج پروژه های مربوط به نوآوری دارد. همچنین این مقاله نشان می دهد که اگر استراتژی مربوط به پورتفوی نوآوری به دقت تعریف شود و توانمندی برای پیش بینی بازار بهبود یابد، بسیاری از نگرانی ها در مورد بازدهی های موجود نزد شرکت ها و سرمایه گذاران را از بین می برد.
کاهش بازدهی نوآوری در صنعت پتروشیمی
همه فعالان صنعت می دانند که میزان نوسانات در عملکرد نوآوری بسیار بالاست، و شرکت های پتروشیمی مطالعات زیادی را در مورد عوامل موثر بر موفقیت نوآوری ها انجام داده اند. متغیرهایی که به عنوان متغیرهای موثر در نظر گرفته شده اند عبارتند از استراتژی (کدام روند عمده متعلق به ماست؟)، امور مالی (آیا باید میزان مخارج خود را افزایش دهیم؟)، سازمان (ساختار تحقیق و توسعه در سازمان ما چگونه بوده است؟)، و توانمندی ها شامل درجه فناوری و دانش بازاری که شرکت پتروشیمی به کار گرفته و آن را گسترش می دهد.
باور ما بر این است که اگر عملکرد نوآوری ها را با در نظر گرفتن این توانمندی ها ارزیابی کنیم، بینش خاص و مفیدی به دست خواهیم آورد. در شناسایی این اصل، ما یک ماتریس ساده را تشکیل داده ایم تا نوآوری ها را بر اساس درجه شناخت بازار و درجه شناخت فناوری که شرکت پتروشیمی در بدو تولید محصول از آن برخوردار بوده است طبقه بندی کنیم (شکل 1).
ما از این چارچوب برای طبقه بندی پروژه ها استفاده می کنیم، با در نظر گرفتن سه عاملی که اجزای اصلی عملکرد نوآوری در شرکت های پتروشیمی هستند: مدت زمانی که طول می کشد که یک کالا تجاری سازی شود، نرخ موفقیت در کل یک پورتفوی نوآوری و بازدهی مالی محصولات جدید.
ما اطلاعات را در مورد نوآوری در تولید محصولات پتروشیمی از سه منبع اصلی جمع آوری کرده ایم:
1. تحلیل معرفی محصولات اصلی پتروشیمی: ما 35 نوآوری در تولید محصولات پتروشیمی در نظر گرفتیم که به خوبی در بازار جا افتاده اند، میزان فروش آنها بسیار زیاد است و توسط تولیدکنندگان این محصولات به عنوان محصولات سودآور شناخته می شوند. سپس با بیش از 50 مشارکت کننده در صنعت مصاحبه کردیم و ادبیات مربوط به تولید این مواد پتروشیمی را مطالعه کردیم تا بتوانیم زمان تجاری سازی آنها را تعیین کنیم. در ساختن این مجموعه داده از هیچ گونه اطلاعات اختصاصی شرکت های پتروشیمی استفاده نشده است.
2. مصاحبه با مدیران تحقیق و توسعه در شرکت های پتروشیمی: ما همراه با شورای تحقیقات شیمیایی[1]با 20 نفر از مدیران تحقیق و توسعه در شرکت های پتروشیمی اصلی ایالات متحده آمریکا مصاحبه کردیم و از آنها در مورد تجربه شان از سرمایه گذاری در نوآوری پرسیدیم. این شرکت ها گستره ای از کالاها و محصولات تخصصی را ارائه می دهند و در خط مقدم استفاده از نوآوری در صنعت پتروشیمی قرار دارند. ما برای این افراد سه جنبه مهم از سرمایه گذاری بر روی نوآوری را توضیح دادیم: زمان بازاری کردن محصول، انتظارات مربوط به میزان نرخ بازدهی داخلی[2] و نرخ شکست پروژه های نوآوری در صنعت.
3. با مطالعه گسترده مجموعه داده ها توانستیم عملکرد نوآوری در شرکت های پتروشیمی را توسعه دهیم. ما داده های مربوط به 118 واحد تجاری در شرکت های پتروشیمی را که میزان فروش آنها بیش از 2 میلیارد دلار آمریکا در سال است برای تعیین نرخ بازدهی داخلی مربوط به پروژه های نوآوری مورد استفاده قرار دادیم.
در حالی که ما به این مساله واقف هستیم که رویکرد و متدولوژی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته اند، محدودیت های بسیاری دارند، در عین حال باور داریم که این تحقیقات درکی معقول، صحیح و کلی از چشم انداز نوآوری در صنعت پتروشیمی و بازدهی آن در این صنعت ارائه می کنند.
زمان تجاری سازی و نرخ موفقیت
همانطور که قبلا نیز گفته شد، زمان تجاری سازی و نرخ موفقیت دو عامل مهم از سه عاملی هستند که موفقیت یک نوآوری را تعیین می کنند. برای منظور این مقاله، ما زمان تجاری سازی را به عنوان زمانی تعریف کرده ایم که بین آغاز به کار رسمی پروژه و نقطه ای که در آن میزان فروش سالانه پروژه با کل هزینه سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه برابر شده است، سپری شده است. همچنین نرخ موفقیت را به عنوان بخشی از پروژه های اجرا شده در یک سلول از جدول 1 تعریف کرده ایم که بر اساس ارزش خالص جاری (NPV)، با استفاده از هزینه سرمایه (بدون تعدیل برای ریسک)، بازدهی مثبت ایجاد کرده اند. ما زمان تجاری سازی را با استفاده از داده های 35 محصول و بینشی که از مصاحبه با مدیران تحقیق و توسعه کسب کردیم، تعیین کردیم؛ و نرخ موفقیت را نیز بر اساس مصاحبه های انجام شده تشخیص دادیم.
یافته های ما در هر چهار سلول جدول 1 نوسانات معناداری را در نرخ های موفقیت در میان طبقات مختلف نشان می دهد و حاکی از اختلافات بسیار زیاد در زمان لازم برای تجاری سازی محصول، از حداقل 2 سال تا 19 سال است (شکل 2).
زمان تجاری سازی به طور کاملا مساوی بین فاز تحقیق و توسعه (یعنی از زمان شروع پروژه تا معرفی محصول) و فاز معرفی به بازار (یعنی از زمان معرفی محصول تا زمانی که میزان فروش سالانه با هزینه سرمایه گذاری بر روی تحقیق و توسعه مساوی می شود) تقسیم می شود، اگرچه هنوز هم نوسانات بسیار زیادی بین محصولات وجود دارد.
ضمنا باید این نکته بسیار مهم را یادآوری کنیم که نرخ های موفقیتی که در شکل شماره 2 آورده شده اند، ارزش های نمونه هستند؛ ما می دانیم که شرکت هایی هستند که نمرات بالاتر و پایین تری را در هر یک از سلول های جدول شماره 2 کسب کرده اند.
ما می توانیم زمان تجاری سازی و نرخ موفقیت را به تفکیک هر سلول در جدول شماره 2 بررسی کنیم:
· شناخت زیاد از بازار، شناخت زیاد از فناوری. دانش بازار و دانش فناوری زمان تجاری سازی را کاهش خواهد داد (دو تا پنج سال) و نرخ موفقیت هم بالا خواهد بود (40 تا 50 درصد). این فضا برای تیم های تحقیق و توسعه و تجاری سازی شرکت های پتروشیمی بسیار مناسب است. محصولات موجود در این سلول به نوعی توسعه محصولات موجود هستند تا نیازهای بازارهای شناخته شده را برآورده کنند، و هزینه توسعه آنها نسبتا پایین خواهد بود.
· شناخت کم از بازار، شناخت زیاد از فناوری. شناخت کم از بازار زمان تجاری سازی را طولانی می کند (دو تا هفت سال) و به نوبه خود باعث کاهش نرخ موفقیت می شود (30 تا 40 درصد). این نوع پروژه ها از نقطه نظر فنی معمولا کوچک هستند و به سادگی فناوری را با اندکی اصلاحات از یک بازار به بازار مجاور انتقال می دهند. این بدان معناست که فهم بازارهای جدید –حتی بازارهای نزدیک- برای شرکت های پتروشیمی بسیار سخت است. ورود به یک بازار همیشه بیشتر از آنچه که انتظار می رود زمان می برد و همچنین نرخ موفقیت را کاهش می دهد.
· شناخت زیاد از بازار، شناخت کم از فناوری. آشنایی کم با فناوری به طور قابل توجهی زمان تجاری سازی را افزایش می دهد (6 تا 15 سال). سرمایه گذاری بر روی فناوری در پروژه هایی از این دست بسیار زیاد است. به طور قابل توجهی، بخش مهمی از این سرمایه گذاری برای آزمایش و تشخیص ککیفیت سرمایه گذاری صرف می شود، زیرا شرکت های معمولا در بازارهای موجود بسیار محتاطانه عمل می کنند تا بتوانند شهرت خود را حفظ کنند. نرخ موفقیت در اینجا مساوی سلولی است که در آن شناخت از بازار کم و شناخت از فناوری زیاد بود، یعنی 30 تا 40 درصد، زیرا در چنین شرایطی توسعه فناوری های جدید ریسک بسیار زیادی دارد.
· شناخت کم از بازار، شناخت کم از فناوری. این نوع از نوآوری بیشترین میزان ریسک را دارد. بیشترین زمان تجاری سازی در اینجا دیده می شود (8 تا 19 سال) و پایین ترین نرخ موفقیت را نیز مشاهده می کنیم (15 تا 20 درصد). شرکت ها با چالش های بسیار سخت شناخت و درک بازارها و فناوری های جدی مواجه هستند که توسعه بازارها و فناوری های فعلی نیستند. به نظر می رسد که مدت قابل توجهی از زمان در این طبقه صرف توسعه فناوری می شود، در حالی که عامل اصلی نرخ موفقیت پایین نفهمیدن نیازهای بازار است –لزوما معرفی یک فناوری برازنده که از نقطه نظر تجاری هیچ ارزشی ندارد.
[1]Council for Chemical Research
[2]نرخ بازدهی داخلی عبارت است از هزینه سرمایه ای که در آن ارزش خالص جاری مساوی با صفر است.