چندین خطای معمول در ارزیابیهای عملکرد شناسایی شده است[1]. از جمله دلایلی که به بروز این خطاها در ارزیابیهای عملکرد میانجامد میتوان به: طراحی ضعیف سیستم ارزشیابی، بکارگیری ملاکهای ارزیابی ضعیف، بکارگیری تکنیکهای پر زحمت و طاقت فرسا و موقعی که به شکل درآوردن سیستم مهمتر از جوهر و اصل ارزیابی عملکرد است ،اشاره کرد[2]. خطاهای شناسایی شده بالقوه در سیستمهای ارزشیابی عملکرد شامل:
1- استانداردهای ارزیابی[3]،
2- اثر هالهای[4]،
3- آسان گیری یا خشنونت[5]،
4- گرایش به مرکز[6]،
5- تازگی رویدادها[7]،
6- برابر کردن یا مقابله[8]
7- و جهتگیری شخصی (شبیه به من یا تصور قالبی)[9] است.
در ادامه برخی از مهمترین خطاها توضیح داده شده است.
استانداردهای ارزیابی
این مشکل هنگامی رخ میدهد که تفاوتهای ادراکی در معنی و مفهوم کلمات بکار گرفته شده در ارزشیابی کارکنان وجود داشته باشد. بنابراین، خوب، دقیق، ارضاء کننده و عالی ممکن است برای ارزیابان متعدد معانی متفاوتی داشته باشد[10].
اثر هالهای
عقیده بر این است که خطای اثر هالهای در درجهبندی کارکنان مسئله عمدهای در ارزیابی عملکرد است. خطای هالهای موقعی اتفاق میافتد که ارزیابی چندین بعد از عملکرد فرد به یک ارزیاب واگذار میشود و ارزیاب براساس احساس و عقیده کلی خودش به ارزیابی میپردازد. این خطا هم در جنبه منفی و هم مثبت میتواند اتفاق بیفتد به این معنی که احساس اولیه میتواند دلیل ارزیابیهای بسیار خوب یا بسیار بد باشد[11].
آسان گیری یا سختگیری
ارزیابی عملکرد نیازمند اینست که ارزیاب بطور عینی به نتیجهگیری در خصوص عملکرد بپردازد. عینی بودن برای هر شخصی مشکل است. ارزیابان ، هنگامی که بطور عینی به افراد زیردست خود مینگرند، عینکهای رنگی خاص خود را دارند. در نتیجه خطای ارزیابی آسان گیری یا سخت گیری ممکن است در ارزشیابی افراد زیردستشان اتفاق افتد[12].
گرایش به مرکز
این خطا موقعی اتفاق میافتد که ارزیاب در استفاده از نمرههای بالا یا پایین اجتناب کند و نمرههای میانه را مدنظر قرار دهد. بطور مثال، نمره 4 را برای مقیاس 1 تا 7 مدنظر قرار میدهد. این نوع میانهای ارزیابی کردن اغلب بیفایده است و تمایز بین افراد زیردست را مدنظر قرار نمیدهد.[13].
تازگی رویدادها
یکی از مشکلات سیستمهای ارزیابی چهارچوب زمانی رفتار ارزیابی شده است. ارزیابان اغلب رفتارهای گذشته را نسبت به رفتار در حال حاضر کارمند فراموش میکنند. لذا افراد براساس نتایج رفتار چند هفته گذشته خود ارزیابی میشوند نه میانگین رفتار 6 ماهه خود[14].
خطای برابر کردن یا مقابله
از جمله تکنیکهایی که در ارزیابی عملکرد میبایست لحاظ شود، ارزیابی یک کارمند بدون توجه به عملکرد سایر کارکنان است. اگر یک سرپرست در ارزیابی یک کارمند تحت تأثیر نمرههایی که به سایر افراد داده قرار گیرد، در این صورت خطای مقابله اتفاق افتاده است[15].
جهت گیری شخصی (شبیه به من یا تصور قالبی)
این خطا مربوط است به اعمال جهتگیری شخصی از سوی سرپرست. منظور از جهتگیری شخصی، جانبداریها، گرایشات و پیش داوریهای شخص است که آگاهانه یا اغلب ناخودآگاه تصمیمگیریهای او را تحت تأثیر قرار میدهد. مثلاً وقتی که ارزیاب عملکرد کسانی را که دارای صفات و خصوصیاتی شبیه خودش باشند بالاتر از سطح واقعی ارزیابی میکند و بر عکس[16].
عوامل و ویژگی های موثر بر اثربخشی سیستمهای ارزشیابی عملکرد
الف)عوامل موثر بر اثربخشی نظام ارزشیابی عملکرد:
براساس نتایج مطالعات مختلف[17]. عوامل اثربخشی نظام ارزشیابی عملکرد عبارتند از:
1- وجود «طرح نظام اثربخش ارزشیابی عملکردی» که شامل: هدف به روشنی تعریف شده، ارزشمند و قابل فهم برای ارزشیابی عملکرد، و درونداد گسترده کارکنان و سرپرستان بر نحوه ارزشیابی باشد.
2- تعریف دقیق عملیات ارزشیابی اثربخش عملکرد مدیریتی، مشتمل بر: برنامهریزی عملکرد و بازبینی مستمر عملکرد و ارایه بازخورد به کارکنان درباره این که چگونه عملکرد خود را بهبود بخشند.
3- وجود حمایت اثربخش نظام ارزشیابی عملکردی، که سرپرستان را برای اعمال کردن رفتارهای ارزشیابی اثربخش، به منظور تضمین رضایت و رسیدگی به شکایات نظام ارزشیابی تشویق میکند.
4- پذیرش کارکنان از نظام ارزشیابی عملکرد سازمان و تمایل آنان نسبت به انجام آن
5- تعهد سرپرستان و کارکنان برای اعمال مناسب نظام ارزشیابی عملکرد سازمان
6- توافق کارکنان و سرپرستان بر تعریف عملکرد مطلوب و نحوه تفسیر اطلاعات ارزشیابی عملکرد
ب)ویژگی های نظام های اثربخش ارزشیابی عملکرد:
با اشاره به عوامل کلیدی اثربخشی نظامهای ارزشیابی عملکرد ، برخی از خصیصههای نظامهای اثربخش ارزشیابی عملکرد عبارتند از[18]:
1- تلاش برای دقت بیشتر در تعریف و اندازهگیری ابعاد عملکرد تا جایی که امکانپذیر است.
· تعریف عملکرد با تمرکز بر پیامدهای ارزیابی شده
· پیشبینیهای پیامد بر حسب فراوانی و تکرار رفتار مربوط.
· تعریف ابعاد عملکرد بوسیله ترکیب کارها با جنبههای مختلف ارزش (نظیر: کیفیت، کمیت، مناسبت و بجا بودن)
2- اتصال ابعاد عملکرد به برآوردن نیازهای مشتریان داخلی و خارجی
3- ترکیب کردن و بهم پیوستن اندازهگیری محدودیتهای موقعیتی
1/3- تمرکز توجه روی محدودیتهای ملاحظه شده در خصوص عملکرد
· وجود اعتماد متقابل کافی بین سرپرستان و زیردستان.
· اندازهگیری و هدایت عملکرد کارکنان بطور کلی و ملموس
· وجود نوعی تناسب بین فرهنگ سازمان و خط مشیهای ارزشیابی آن
· سرپرستان نسبت به تشریح نظام ارزشیابی به کارکنان علاقهمندند و نحوه اجرای آن را با آنان در میان میگذارند.
· ارزشیابی عملکرد رشد حرفهای را تشویق و انتقال فرهنگ آنرا تسهیل میکند.
· کارکنان فرصت لازم برای اظهارنظر درباره مسایل و بحث در اهداف و برنامهها را دارند.
· کارکنان بازخورد کافی و مداومی را از منابع مختلف دریافت میکنند تا آگاهی لازم از موقعیت خود در ارتباط با عملکرد مورد انتظار را حاصل کنند.
· خود ارزشیابی بخشی از فرآیند بازخورد رسمی است.
· افزایش پرداختها هم بر مبنای عملکرد فردی و هم براساس عملکرد گروهی انجام میگیرد.
[1] بایرز و رو، 2008 ص 224؛ ایوانسویچ، 2007 ص 273؛ نو و دیگران، 2008 ص 381
[2] ایوانسویچ، 2007 ص 272
[3] Standards of evaluation
[5] Leniency or harshness
[6] Central tendency error
[7] Recency of events error
[9] Personal bias(stereotyping or similar to me)
[10] ایوانسویچ ،2007 ص 273
[11] بایرز و رو ،2008 ص 224 : ایوانسویچ ، 2007 ص 273 : نو و دیگران ،2008 ص 381
[12] بایرز و رو ،2008 ص 224 : ایوانسویچ ، 2007 ص 274
[13] بایرز و رو ،2008 ص 224 : ایوانسویچ ، 2007 ص 274
[14] بایرز و رو ،2008 ص 224 : ایوانسویچ ، 2007 ص 274
[15] بایرز و رو ،2008 ص 224 : ایوانسویچ ، 2007 ص 273 : نو و دیگران ،2008 ص 381
[16] ایوانسویچ ، 2007 ص 274 : نو و دیگران ،2008 ص 381
[17] بالیگا، 1994 و مادلر، 1997 به نقل از ابیلی، 1381
[18] برناردین، 2003، ص 143؛ اسنل و بولندر، 1007 ص 339