مطالعه ای که در سال ۲۰۱۹ در مورد شرکت های برتر تولیدی ( با رشد درآمدی بین ۵ تا ۱۵ درصد) انجام شده حاکی از آن است که ۶۴ درصدی شرکتها مشتری محور بوده اند.
همانگونه که پیشرفتهای تکنولوژی تجربه بهتری را برای مشتریان فراهم میکند، تقاضای آنها نیز برای صنایع مصرفی افزایش می یابد. این پویایی ها همراه با رقابت های بسیار شدید باعث شده است که مشتریان B2B به چیزی فراتر از محصولات ارزان نیاز داشته باشند. آنچه که اکنون برای مشتریان ارزش دارد و چیزهایی از این قبیل سرعت تحویل کالا، توجه به نیازهای مشتری و پرتال های چند منظوره خرید، کالاهای دارای فناوری بسیار بالا و کالاهایی است که دوستدار محیط زیست باشند.
فناوری های نوظهور مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و واقعیت مجازی راهکارهایی را در مقابل شرکتها قرار می دهند تا بتوانند انتظارات روزافزون مشتریان خود را برآورده کنند.
پلتفرم های تجارت الکترونیکی B2B استانداردهای جدید کارایی و سرعت تحویل را بهبود بخشیده اند، اما همین امر نیز به نوبه خود باعث افزایش انتظار مشتریان صنعت پتروشیمی شده است. سرانجام افزایش تقاضا برای محصولات ثبت و به کارگیری قوانین و مقررات پایدار توسط دولت ها باعث شده است که بازیگران صنعت پتروشیمی تلاشهای خود را برای توسعه تولید محصولات پایدار و فرآیندهای سبز بیشتر کنند.
توسعه و بکارگیری استراتژی مستقیم مشتری مداری نیازمند تجدیدنظر در استراتژیهای بنگاه و حرکت به سمت استراتژی است که در آن مشتری محور اصلی تصمیمات شرکت قرار می گیرد. این استراتژی و مجموعه ارزشهای مشتری مداری بایستی در سیاست ها و فرهنگ سازمانی شرکت انعکاس یابد. بازیگران سرعت پتروشیمی باید تمرکز خود بر روی حوزه های مورد علاقه مشتریان مانند بازاریابی و فروش، بهبود کیفیت کالاها و تجربه مشتریان را با استراتژی، سیاست ها، ارتباطات و فرهنگ سازمانی در یک راستا قرار دهد.
علاوه بر این شرکت های پتروشیمی باید به سوی مشتریان مشتریان خود نیز حرکت کنند. تنها در این صورت است که آنها قادر خواهند بود که اقدامات واکنش های خود را بر اساس پویاییهای تقاضا ( محصولات اختصاصی یا سفارشی، کاهش زمان تحویل کالاها به مشتری و صرفه جویی در هزینه ها) تنظیم کنند.
در صورت گذار به سمت چنین استراتژی همه فعالان بازار برنده خواهند بود. اما باید توجه داشته باشیم که خارج شدن از نقش یک عرضه کننده صرف کار سادهای برای شرکتهای پتروشیمی نخواهد بود. در حالیکه تغییرات مذکور مزایای فراوانی دارد، مشتریان نهایی معمولاً تمایلی ندارند که تنها تحت صوتی یک عرضه کننده قرار بگیرند و قادر نباشند که در یک محیطی که در آن قیمت ثابت است یا نوآوری وجود ندارند حرکت کنند.
حرکت در این جهت میتواند باعث شود که بخشی از اکوسیستم مشتریان شوید، دادهها را بخرید و نو آوری کنید تا بتوانید خدمات بهتری را از طریق اپلیکیشن های پیشرفته هوش مصنوعی در اختیار مشتریان قرار دهید، یا اینکه کاربر یا شریک یکی از این اکوسیستم ها باشید بدون اینکه لزوماً مالک یک پلتفرم باشید.
علاوه بر این دیجیتالسازی میتواند ابزارهای کلیدی را برای ذخیره کردن مشتریان و افزایش ارزش برای تجربه مشتریان فراتر از محصولاتی که ارائه می شود، در اختیار شرکتهای پتروشیمی قرار دهد. مانند بازیگران B2C، شرکتهای پتروشیمی باید شبکههای فروش چند منظوره را با استفاده از پلتفرم های تجارت الکترونیکی هم به صورت مستقیم و هم از طریق اشخاص ثالث ارائه کنند.
علاوه بر این شرکتهای پتروشیمی می توانند پیشنهادات خود را با استفاده از یادگیری ماشین برای افزایش خدمات پس از فروش، فرآیندهای حفاظت شده بلاک چین برای افزایش اعتماد مشتریان و تحلیل داده ها به منظور کمک به تقویت عملکرد خدمات پس از فروش.
با این توضیحات پر واضح است که شرکتهای پتروشیمی نیازمند این هستند که تمرکز بر روی حوزه های مورد علاقه مشتریان را در استراتژی های میان مدت و بلند مدت خود مورد نظر قرار دهند حفظ ارتباط مداوم با مشتریان از زمانی که محصول تولید می شود تا زمانی که در بازار به دست مشتری می رسد باعث می شود که بازیگران صنعت پتروشیمی بتوانند نیازهای مشتریان را درک کنند و همگام با تحول نیازها و تقاضاهای آنها محصولات خود را به روز رسانی کنند.
چالش های مشتری مداری و راهکارهای بالقوه
تجاری سازی محصولات و فقدان نوآوری
· توسعه توانایی در در همه بخش های سازمان به منظور ایجاد توانایی برای نوآوری در کمترین زمان و هزینه (به عنوان مثال، یک مدل عملیاتی نوآوری برای نشان دادن سریع فرآیندهایی که باید طی شود)
· ساختن پلتفرم های داخلی و خارجی برای نوآوری (شامل پلتفرم های مربوط به مشتریان) به منظور بهبود ایده پردازی و تجاری سازی
· تسهیل کسب و کار پیوسته و تحول پرتو محصولات به منظور جلو بودن از سایر رقبا
· ایجاد اکوسیستم ارزش آتی با تشخیص نیازهای مشتریان و شرکا
فقدان استراتژی مشتری مداری و پرتفولیو
· ایجاد یک هدف مشتری مداری به طوری که برای همه فعالیتهای سازمان، نقش های سازمانی و کارهای تعریف شده و معیارهای استاندارد قابل اندازه گیری باشد
· تعریف ارزش برای مشتریان در همه فعالیتهای سازمانی و فرهنگ سازمانی
· بهینه سازی پرتفوی محصولات با هدف از حداکثر سازی بازدهی در همه بخش ها و ارزیابی مجدد آن به صورت مرتب
استراتژی فروش غیر بهینه و اقدامات
· ایجاد امکان اقدام در همه بخش های بازاریابی، فروش و زنجیره عرضه و تعمیر و نگهداری با ایجاد یک ساختار سازمانی بهینه
· توسعه مهارت ها و توانمندی ها به منظور مدیریت فروش های شبکه ای
· بهره برداری از داده ها و تجزیه و تحلیل آنها به منظور شناخت بخش های مشتری و بهینه سازی چشم اندازهای آتی
· بهبود هماهنگی منابع در همه محصولات خدمات و کانال هایی که بر اساس آنها سودآوری صورت می گیرد
توانمندی های ناکافی مدیریت داده ها
· ادغام داده ها در همه بخش های فناوری و سازمانی به صورت داخلی در حالیکه تمرکز بر روی استراتژی های مشتری محوری قرار دارد
· طراحی و بکارگیری داده های نسل آینده، تجزیه تحلیل و راهکارهای فناورانه به منظور تولید چشماندازهای متمایز برای مشتریان بخشهای مختلف، محصولات مختلف و مناطق
· بهبود خدمات مبتنی بر ابر دادهای به منظور بازار و بهبود عملکرد بازاریابی و فروش